بنام تو ای قرار هستی

تمام خاطراتم را در کوله باری که بر دوش می کشم ریختم . محکم گره زدم تا مبادا چیزی از قلم افتد.
یک به یک صفحات عمرم را ورق زدم ، تلخ و شیرین ، سیاه و سپید ، تنها و ....
گاه لبخند بر لبانم می شکفت و گاه اشک در چشمانم حلقه می زد افسوس که دیگر فایده ای نداشت .
هرچه پیش تر می روم قدمهایم سست تر و پاهایم لرزان تر می شود.
ترسیده ام؟ یا دل کندن از دنیایم برایم دشوار است ؟
دنیا با من بود یا من با دنیا ؟
روزگار را من ساختم یا روزگار مرا ؟
آیا دل بریدن از این غریبستان این چنین برایم دردناک است ؟
نه ، نه ....
تو خود می دانی که یک لحظه آرزوی زیستن در این آشفته بازار را التماس نکردم پس این خوف که تمام وجودم را فراگرفته چیست ؟
معبود من می ترسم از روزی که در آتش قهرت بسوزم می ترسم از روزی که چشمانم به زیر افکنده و خجل از بزرگی و رحمانیتت باشد.
آری ، می ترسم .
مولای من یادت همیشه در سینه باد و ذکرت همواره بر لب .
به مغفرتت مرا ببخش و در جوار رحمت خود جایم ده .
نزدیک باد روزی که جز تو نبینم ، جز تو نگویم و به جز تو عشق نورزم .
نزدیک باد آن هنگام .
******************
رجب اومد
خیلی خیلی التماس دعا
یاعلی
بنام تو ای قرار هستی
صفات عابدان واقعی
یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْرِی مَتى یَکُونُ لِیَ الْعَبْدُ عابِداً؟قالَ: لا یا رَبِّ!قالَ: إذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصال.
وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ الَْمحارِمِ، وَصَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمّا لا یَعْنِیهِ، وَخَوْفٌ یَزْدادُ کُلَّ یَوْم مِنْ بُکائِهِ، وَحَیاءٌ یَسْتَحْیِی مِنِّی فِی الْخَلاءِ، وَأَکْلُ ما لا بُدَّ مِنْهُ، وَیُبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغْضِی لَها، وَیُحِبُّ الاْخْیارَ لِحُبِّی لَهُم.
اى احمد! آیا مى دانى که چه هنگام بنده من، بنده واقعى و عابد راستین محسوب مى شود؟
عرض کرد: خیر اى پروردگار من.
فرمود: وقتى که هفت خصلت در او جمع گردد، شایسته این نام خواهد شد:
1 - تقوایى که او را از محرّمات حفظ کند.
2 - سکوتى که او را از حرف بیهوده مهار کند.
3 - ترسى که هر روز به واسطه آن گریه اش افزون گردد.
4 - حیایى که در خلوت از من شرم بنماید.
5 - خوردن به اندازه اى که رفع نیاز او شود.
6 - کینه نسبت به دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه دارم.
7 - عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق مى ورزم.
دلم تنگ است
برای اشکهایم دلم تنگ است
برای دردهایم دلم تنگ است
برای روزهای بارانی
برای برق نگاه رهگذر
برای شعر و کلام رهگذر
برای گرمی قلب سپید رهگذر
برای روزهایم ، شبهایم .....
دلم تنگ است
آی تویی که هیچ مرا نشنیده ای
دلم تنگ است
برایت این دل تنگ است .